به فکر معیشت مردم باشید/محسنی اژه‌ای همه طرفها را به گفتو گو دعوت کرد

به گزارش جهان صنعت نیوز: «غلامحسین محسنی‌اژه‌ای» رئیس قوه قضاییه هم روز گذشته در شورای عالی قضایی به حضورش در دانشگاه بیرجند اشاره کرد و گفت «یکی از خواسته‌های جدی و برجسته‌شان از کل نظام و مسوولان و به خصوص قوه قضاییه، مبارزه جدی با فساد در ساحت‌های مختلف و مبارزه با تبعیض بود که مطالبات بحقی است. همه، این موضوعات را مطالبه دارند و مقام معظم رهبری هم مطالبه دارند. یکی از مسائلی که روی آن تاکید داشتند که باز پیش‌قدم اصلی آن مقام معظم رهبری هستند، فراهم شدن کرسی‌های آزاداندیشی بود؛ چه در دانشگاه، چه غیردانشگاه؛ چه به صورت جمع، چه به صورت فرد؛ چه با مسوولان و چه با غیرمسوولان؛ خواست دانشجویان همین بود. بستری فراهم شود که بتوانیم با هم گفت‌وگو و صحبت کنیم. کرسی آزاداندیشی باشد که مباحث مورد بحث و نقد قرار بگیرند. اگر استاد یا دانشجویی و یا کسان دیگری ایراد و ابهامی دارند، روشن شود. همه خواهان این بوده و هستیم.»

او ادامه داد: «یکی دیگر از مطالبات جدی، مساله معیشت و اقتصاد و گرانی‌ها است که مساله جدی‌ای است و اگر به این نکته توجه نکنیم خیلی از موضوعات دیگر تحت‌الشعاع قرار می‌گیرند. نسبت به مسائل اقتصادی و معیشت مردم و مدیریت بازار و نیازمندی‌های مردم و اشتغال و کسب‌و‌کار مطالبی داشتند که بحق است.»

اژه‌ای همچنین تاکید کرده که «ما مسوولان در بخش‌های مختلف باید با کمک و مساعدت یکدیگر در راستای رفع مسائل و مشکلات اهتمام جدی داشته باشیم و مسوولیت ما در این عرصه سنگین است.»

برای پایین آوردن تب، راه‌هایی هم پیشنهاد می‌شود. رئیس قوه قضاییه غیر از گفته‌های روز گذشته‌اش، در سخنانی گفت‌وگو با منتقدان را مطرح کرده بود. او گفته بود با هر کسی که «دارای ابهام، سوال، انتقاد و اعتراض» است حاضر است گفت‌وگو کند.

و اما بعد

اینجا سوالی مطرح می‌شود: این گفت‌وگوها اگر هم انجام شود، نتیجه‌اش چه می‌شود؟ آیا تحولی رخ خواهد داد؟ گفت‌وگو شاید چند سال پیش می‌توانست تنها راه‌حل باشد، اما در شرایط فعلی نمی‌توان صرف گفت‌وگو التهاب را کم کرد. برای نتیجه داشتن چنین راهی، باید در پس گفت‌وگو، عمل به نتایج آن هم باشد. گفت‌وگویی که اگر طرف قدرت، تنها شنونده نقطه نظرات و انتقادات باشد، ممکن است که خوب باشد، اما کافی نیست. وقتی در صدا و سیما برنامه‌ای ساخته می‌شود که ماهیتی انتقادی دارد، باید در کنار مطرح کردن نقدها، عمل به نقدها هم انجام شود. بسیاری ممکن است معتقد باشند که حرف آن منتقد، حرف همه مردم نیست. رجوع به قانون اساسی می‌تواند این ابهام را هم رفع کند. اصل ۵۹ قانون اساسی، امکان همه‌پرسی در موارد مورد چالش را فراهم کرده است و می‌توان با توسل به این اصل، بسیاری از مشکلات را از میان برداشت.

در همین حال، محل اجرای نقدهایی که از گفت‌وگوها بیرون می‌آید، همچنان مشخص نیست و معلوم نمی‌شود که نقدها اگر پذیرفته شوند، چگونه و از چه طریقی قابل اجراست؟

اگر صرف گفت‌وگو باشد، تجربه ثابت کرده که اگر تب هم برای مدتی پایین بیاید، باز هم وقتی عامل تب درمان نشود، تب بازمی‌گردد. یکشنبه‌شب ساعاتی پس از اعلام حکم چندین متهم بازداشت‌شده در حوادث اخیر که احکام سنگینی مانند اعدام و زندان‌های ۵ تا ۱۰ سال بین آنها بود، پس از پیچیدن خبر وضعیت حسین رونقی جمعیت زیادی در ساعات پایانی شب، به محل گفته‌شده در فضای مجازی رفتند. این همان بالا رفتن تب است؛ وقتی سعی می‌شود با تب‌بر آن را درمان کرد. با کوچکترین جرقه‌ای معترضان به خیابان می‌آیند.

نقد گزنده

با این وجود، نقدها ممکن است حتی برای حاکمیت گزنده باشد، اما اگر به آن عمل شود، التهاب موجود در جامعه کمی فرو می‌نشیند. البته گروه‌هایی در حاکمیت هستند که هر نوع عمل به نقد منتقدان را عقب‌نشینی تلقی کرده و از این موضوع سر باز می‌زنند. «رضا امیرخانی» نویسنده محبوب اصولگرایان چند روز پیش در روزنامه فرهیختگان درباره همین موضوع نوشت: «نظر امنیتی می‌گوید که در شروع اعتراضات، هر قدم عقب‌نشینی یعنی پذیرفتن اینکه تنها راه تغییر در جامعه، اعتراضات خیابانی است. به ‌هر حال این یک نظر امنیتی غالب است. خب راه‌حل چنین نگاهی این است که قبل از اینکه مردم اعتراض کنند، پس خودت همان یک قدم را عقب برو که موضوع حل شود. البته این چیزی که می‌گویند منطق امنیتی دارد اما حرف اصلی این است که وقتی تو این نظر را داری که نباید در مقابل اعتراضات کوتاه آمد، پس باید از قبل به آن فکر می‌کردی. به نظرم حاکمیت دارد ارتباطش را با توده از دست می‌دهد و این خطر خیلی بزرگی است.»

سال ۹۹ اما روزنامه رسالت نزدیک به محافظه‌کاران، در یادداشتی پیرامون افزایش قیمت بنزین در آبان ۹۸ نوشته بود که «اجرای سه برابر شدن قیمت بنزین و سهمیه‌بندی آن عوارضی داشت و عقب‌نشینی از این تصمیم نیز عواقبی به مراتب خطرناک‌تر به دنبال داشت. به هر حال تصمیم بر اجرایی‌شدن و اصرار بر آن بود.» آنگونه که به نظر می‌رسد، یک تفکری در حاکمیت وجود دارد که معتقد است هرگونه عقب‌نشینی برابر اعتراضات معنی و عاقبت خوبی نخواهد داشت.

برخورد خشن مشکل را بیشتر می‌کند

از سوی دیگر روز گذشته سخنان «سید محمد خاتمی» رئیس‌جمهوری دوران اصلاحات منتشر شد که در باب همین اعتراضات اخیر بود. خاتمی که رهبر معنوی اصلاح‌طلبان درون حاکمیت محسوب می‌شود، در این سخنان گفته «چنانکه بارها گفته‌ام و گفته‌اند ریشه حوادث تلخ را باید در درون جست‌وجو کرد و آن را ناشی از سازوکار و شیوه پر اشتباه و نادرست حکمرانی دانست و چاره کار نیز شناخت ویژگی‌های حکمرانی خوب و تن دادن به آن است.» او ویژگی‌های حکمرانی خوب را ذکر کرده است: «حکمرانی خوب ویژگی‌هایی دارد که از جمله مهم‌ترین آنها شناخت (یا به رسمیت شناختن) حقوق ملت و رعایت آزادی‌های اساسی به خصوص زمینه‌سازی اعمال حق شهروندی شهروندان که اعضای یک ملتند و ملت از گرایش‌ها، قومیت‌ها، سلیقه‌ها و حتی مذاهب تشکیل شده است و نیز تامین ثبات و امنیت کشور با حضور و کمک خود مردم که صاحب اصلی کشور و حکومت هستند و به خصوص حکمرانی خوب آن است که پیشران کشور به سوی توسعه همه‌جانبه توأم با عدالت باشد. وقتی این ویژگی‌ها بود حکمرانی خوب هم خواهد بود و هرکدام از اینها که نباشد حکمرانی را باید حکمرانی بد دانست.» او آخر و عاقبت ندیدن و نشنیدن اعتراضات مردم را هم قید کرده: «ندیدن یا انکار وضع بدی که به نام زندگی بر مردم تحمیل می‌شود نارضایتی را از بین نمی‌برد و اگر چشم‌اندازی به سوی بهبود اوضاع نباشد نارضایتی همراه با یأس و احیانا به آشوب علیه آنچه هست مبدل می‌کند. اولین گام اصلاح نه تنها به رسمیت شناختن حق اعتراض بلکه استقبال از آن است. اینکه هر اعتراضی، اغتشاش معرفی شود و برخورد خشن و سخت با آن توجیه شود مشکل را بیشتر می‌کند.»

نیاز به شنیدن راه‌حل هم احساس نمی‌شود!

خاتمی در این حال به حضور «زنان، جوانان و حتی نوجوانان معترض» اشاره و تاکید کرده «نگوییم تعداد آنها زیاد نیست بگوییم و بدانیم که بخش بزرگی از جامعه در اصل نارضایتی با معترضان شریکند و دلبخش‌های مهمی از جامعه به خصوص نخبگان و انبوهی از نیروهایی که بر خشونت پرهیزی و اعتراض مدنی تاکید داشته‌اند با آنها است.» رئیس‌جمهوری دوران اصلاحات تاکید کرده که اگر «نمی‌خواهیم یا نمی‌توانیم تقاضاهای نسل جدید را برآورده کنیم، دست‌کم ذهنیت، امید و اعتراض او را بفهمیم. فهمیدن گام نخست تفاهم و حرکت به سوی همدلی و اقناع متقابل است.»

محمد خاتمی البته در خلال سخنانش هشداری هم داده؛ او گفته براندازی را مطلوب و ممکن ندانسته است اما در عین حال گفته «ادامه وضع کنونی هر لحظه زمینه‌های فروپاشی اجتماعی را پهن‌تر و بیشتر می‌کند.» راهکار پیشنهادی خاتمی همان است که از سال ۱۳۷۶ می‌گوید؛ اصلاحات درون‌ساختاری: «کم‌هزینه‌ترین و پرفایده‌ترین راهکار که نتیجه آن ثبات و پیشرفت و بازسازی اعتماد از دست رفته بخش مهمی از جامعه از حکومت است، خوداصلاحی نظام است، هم در ساختار، هم رویکرد و هم رفتار؛ امری که همواره از سوی خیرخواهان گفته و پیشنهاد شده است ولی ظاهرا حتی نیاز به شنیده شدن آن احساس نمی‌شود چه رسد به عمل کردن آن.»

این سخنان هم مشابه سخنانی است که برخی چهره‌های اصولگرای درون حاکمیت می‌گویند. «محمدباقر قالیباف» رئیس مجلس هم به تازگی در دو نطق پیش از دستور خود، از لزوم اصلاحات ساختاری برای آنچه حکمرانی خوب خوانده، صحبت کرده است. او گفته بود: «امیدوارم هرچه زودتر امنیت در کشور به‌صورت کامل تثبیت شود تا تغییرات مشروع و لازم به سمت حکمرانی نو در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی آغاز شود.» او هفته قبل از این سخنان هم تاکید کرده بود: «اقدامات تروریستی دشمنان ایران نباید بهانه‌ای برای نادیده گرفتن اعتراضات اصلاح‌خواهانه جمعی از مردم شود. نظام سیاسی کشور به جهت استواری بر اراده مردم بستر قطعی هر نوع اصلاح و تغییر برای تامین منافع عمومی است، البته بخشی از این تغییر نیز اصلاح در نظام حکمرانی در چارچوب نظام سیاسی جمهوری اسلامی است که باید به حکمرانی نو منجر شود.»

او پیش از این هم تاکید کرده بود که «چاره‌ای نداریم جز اینکه با اصلاح شیوه مملکت‌داری و اداره جامعه و در یک حکمرانی نو، تحول و پیشرفت را برای کشور و مردم عزیزمان در عمل محقق کنیم».

راه‌حل چیست؟

حالا با این وجود مشخص نیست که گفت‌وگوی صرف و تاکید بر آن چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ اکنون نزد افکار عمومی پرسش‌های زیر از دعوت‌کنندگان به گفت‌وگو مطرح است؛ اینکه گفت‌وگو با چه کسی؟ از چه راهی؟ آیا گفت‌وگو تنها با نشستن پشت یک میز حاصل می‌شود؟ معترضان باید یک پالس مثبت از حاکمیت دریافت کنند که علاقه‌ به گفت‌وگو به صورت واقعی و نه در سخنرانی، وجود دارد. وقتی برای دسترسی به اینترنت محدودیت شدید ایجاد کرده‌اند، وقتی رسانه‌ها نمی‌توانند آنچه در کشور می‌گذرد را با روایت خود منتشر کنند، وقتی نمایندگان مجلس به جای شنیدن صدای مردم، بیانیه امضا می‌کنند و اعتراضات را به آمریکا و غیره منتسب می‌کنند و بسیاری از وقتی‌های دیگر، در چنین شرایطی گفت‌وگو چه حاصلی خواهد داشت؟ گفت‌وگوی بدون عمل به نتایج آن چه فایده‌ای دارد؟ اگر انتقادات و مطالبات از یک گوش شنیده و از گوش دیگر خارج شود، فایده‌ای جز اتلاف وقت و انرژی دارد؟ بهتر است در شرایط کنونی به جای سخن گفتن از گفت‌وگو عمل کنند که «دو صد گفته چو نیم کردار نیست!»

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 304925
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا