موج مخرب مهاجرت

رضا صادقیان *

مساله مهاجرت در ایران به دلیل از دست دادن شمار قابل‌توجهی از نخبگان و دانش‌آموختگان تحصیلات تکمیلی همیشه مهم بوده است. در این نوشتار و با توجه به اعتراض‌های روزهای اخیر در کشور تلاش می‌شود بخش دیگری از این موج مخرب و آسیب‌زا در حوزه‌های مختلف بررسی شود.

اول: طی سال‌های گذشته با کمترین شمارگان آثار تحلیلی مکتوب و محوریت مهاجرت به صورت علمی و پژوهش‌محور روبه‌رو بوده‌ایم. با توجه به اطلاعات منتشرشده از سوی «رصدخانه مهاجرت ایران» اطلاعات و داده‌های کامل در این زمینه وجود ندارد و یکی از مهم‌ترین مسوولیت‌های این سازمان جمع‌آوری و ارائه تحلیل‌های نزدیک به واقعیت براساس سنجش‌های انجام شده درباره مهاجرت ایرانیان است. بنابراین آنچه درباره مهاجرت ایرانیان و دلایل آن بیان می‌شود به تعبیری قدم زدن در اتاق نسبتا تاریک است. همچنین بزرگ‌ترین معضل درباره مهاجرت نبود نهادی است که مسوولیت این مهم و سازمان‌دهی به تمایل مهاجرت را پذیرا باشد و برای رفع آن به صورت مدون و برنامه‌محور فعالیت کند.

دوم: براساس اطلاعات منتشرشده از سوی «دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان خارج از کشور» که در سال ۱۳۹۹ منتشر شده است، بیش از ۴ میلیون ایرانی در کشورهایی از قبیل آمریکا، اروپا، عربی، آفریقایی و آسیا زندگی می‌کنند. اطلاعات جداول دبیرخانه شورای عالی امور ایرانیان تنها روی افرادی تمرکز کرده است که همچنان اوراق هویتی ایرانی بودن خود را حفظ کرده‌اند. بنابراین طی دهه‌های گذشته بیش از ۴ میلیون ایرانی به دلایل مختلف از کشور خارج شده‌اند‌ و در کشوری دیگر به کار و زندگی مشغول هستند. فهم مقصد مهاجران و اعتراض‌های شکل‌گرفته در کشورهایی که ایرانیان حضور چشمگیری در آنها دارند برای درک شرایط امروز و برگزاری تجمع‌ها چندان دشوار نخواهد بود.

سوم: نظرسنجی انجام‌شده از سوی رصدخانه مهاجرت ایران در شهریور ۱۴۰۰، به صورت دقیق‌تر به این مساله ورود پیدا کرده است. این مرکز با انجام افکارسنجی و پاسخ به چرایی مهاجرت در میان ایرانیان به صورت مشخص روی جامعه دانشجویان، پزشکان و پرستاران، اساتید، محققان و پژوهشگران متمرکز بوده تا امکان ترسیم تصویر نزدیک به واقعیت از جامعه ایران امروز را فراهم کند. این مرکز در جدول «شاخص میل به مهاجرت» میل به مهاجرت در میان دانشجویان را ۶۶ درصد، پزشکان و پرستاران را ۷۱ درصد و اساتید، محققان و پژوهشگران را ۷۱ اعلام کرده است. به عبارتی روشن‌تر، ۷۱ درصد از جامعه پزشکان و اساتید دانشگاه‌های کشور رفتن را به ماندن در کشور ترجیح می‌هند، این همه یعنی کوچ افراد و شخصیت‌هایی که طی سه دهه گذشته در داخل ایران آموزش دیده‌اند، برخی از امکانات به صورت رایگان در اختیار این افراد قرار گرفته است و پس از سال‌ها کسب دانش و تجربه به مرتبه‌ای رسیده‌اند که می‌توانند به عنوان نیروهای زبده به کشورشان خدمت‌رسانی کنند. در نظرسنجی مورد نظر دلایل میل به مهاجرت نیز مورد بررسی قرار گرفته و مواردی از قبیل: تحریم، تورم، تحولات اقتصادی، ناامیدی نسبت به آینده، وضعیت آزادی‌های فردی و اجتماعی، شیوه حکمرانی و مملکت‌داری و عدم شایسته‌سالاری را عنوان کرده‌اند. دقت به سرفصل‌هایی که فرد را به سوی مهاجرت سوق می‌دهد برای اصلاح برخی رویکردها و روش‌های نادرست در ساختار قدرت کفایت می‌کند، زیرا هیچ فرد مهاجری به یکباره تصمیم به رفتن و نماندن در کشورش نمی‌گیرد، بلکه کنار هم قرار گرفتن عامل‌های مختلف و بعضا دارای همپوشانی با دیگر عوامل انسانی فرد را به این نقطه می‌رساند که از کشورش به اسم ادامه تحصیل، شغل بهتر و… برای تمام عمر برود.

چهارم: اظهارات «بهرام صلواتی» رییس رصدخانه ملی مهاجرت ایران حاوی نکات قابل‌توجهی است. او در مصاحبه با روزنامه شرق می‌گوید: بالاترین رتبه مهاجرت را در سال ۱۳۸۹ تجربه کرده‌ایم. او با توجه به اعتراض‌های روزهای اخیر می‌گوید: شدیدترین و وخیم‌ترین موج مهاجرت را در سال ۱۴۰۲ خواهیم داشت. آنگونه که از اظهارنظر برخی کاربران در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های مکتوب داخل کشور مشخص است، دور از ذهن نخواهد بود که سال آینده شمار قابل‌توجهی از فارغ‌التحصیلان دانشگاهی و کسانی که با کار کردن در پروژه‌های عمرانی، زیرساختی و حوزه‌های صنعتی تجربه کسب کرده‌اند بار مهاجرت را ببندند و برای همیشه از ایران بروند. غفلت ورزیدن از جابه‌جایی این نیروی عظیم و تاثیرگذار با هر نام و نشانی باشد، به زیان کشور خواهد بود.

پنجم: همان‌طور که در بند سوم این نوشتار آمد، دلایل مهاجرت ایرانیان به تورم، تحریم، ناامیدی نسبت به آینده و عدم شایسته‌سالاری ارتباط مستقیم دارد. بنابراین فردی که از ایران می‌رود و مقصد خود را آمریکا، کانادا، آلمان و استرالیا برای ادامه زندگی تعریف می‌کند، سرزمین مادری‌اش را با ناراحتی، نارضایتی، اعتراض به شیوه حکمرانی و ممکلت‌داری ترک کرده است. بنابراین خارج از مخیله نخواهد بود که نه‌تنها میل به بازگشت به وطن نداشته باشد، بلکه به عنوان یک ایرانی ناراضی به سایر جمعیت‌ها، کانون‌ها و انجمن‌های ایرانیان خارج از کشور پیوند بخورد. فرد مهاجر با چاشنی نارضایتی از وضعیت داخل کشورش هیچ‌وقت در سرزمین دیگر به عنوان یک ایرانی که خلوت‌گزینی را به بودن در میان سایر ایرانیان ترجیح بدهد مبدل نخواهد شد. تا  فصل سرد و یخبندان اروپا از راه نرسیده، فکری به حال فصل غمگین مهاجرت ایرانیان کنید.

* کارشناس اقتصادی

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 302512
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا