وقتی در قدرت نیستیم

رضا صادقیان *

حکایت آنان که زمانه‌ای مشخص در قدرت بوده‌اند و کسانی که در زمان حال صاحب قدرت هستند را می‌توان براساس مواضع گذشته و حال آنان بررسی کرد. افرادی که آن سوی میز حرف‌هایی را بیان می‌کنند که وقتی این سوی میز و بدون قدرت می‌شوند نقد و نظر خود را به گونه‌ای دیگر به مخاطبان ارائه می‌کنند. گویی ما با دو چهره متفاوت روبه‌رو هستیم.

روز گذشته در خبری و به نقل از یک نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی آمده بود: «کمر مردم زیر بار مشکلات خم شده است». در میان خبرها نیز به نقل از رییس کمیسیون انرژی مجلس فعلی آمده بود: «ایران به قطب انرژی منطقه تبدیل خواهد شد». در همین زمینه می‌توانیم به صورت مشخص از مواضع رییس دولت‌های نهم و دهم یاد کنیم. محمود احمدی‌نژاد زمانی که صاحب قدرت بود و به عنوان رییس‌جمهور فعالیت می‌کرد، شرایط کشور را بسیار خوب به تصویر می‌کشید. وضعیت فروش نفت، شرایط تولید و بهره‌برداری از پروژه‌های در حال احداث، افزایش تولید و فروش فولاد، فراهم کردن شرایط خطوط تولید، ترسیم تصویری خوشایند از روابط بین‌المللی و ارتقای جایگاه کشور در مناسبات کشورها، کنترل قیمت کالاهای اساسی و تورم و نرخ ارز و طلا و… همه امور از نگاه ایشان بسیار مطلوب بود و مهم‌تر آنکه جایگاه ایران در دولت به صورتی تبیین می‌گردید که مخاطب احساس می‌کرد در آینده‌ای نه‌چندان دور مسیر پیشرفت را با سرعتی شگفت‌انگیز طی خواهیم کرد. اما او در زمان حال به گونه‌ای سخن می‌گوید که حتی بخشی از رفتارهای گذشته و بروزیافته در دولت‌های نهم و دهم را نفی می‌کند؛ به عنوان مثال انتخاب وزیر امورخارجه، وزیر اطلاعات و حتی سیاستگذاری در روابط خارجی و… این رویه را می‌توان در میان مصاحبه‌های مسوولان دیروز و امروز به وفور مشاهده کرد. مدیران و سیاستگذارانی که در گذشته در مقام دفاع از سیاست‌ها سخن می‌گفتند و پس از کناره‌گیری و دور شدن از حوزه قدرت با ادبیاتی دیگر سخن به میان می‌آورند.

اصحاب قدرت در هنگامه‌ای که به عنوان اهل قدرت، صاحب نفوذ در ساختار قدرت و صاحب میز و کرسی وابسته به قدرت هستند، نحوه سخن گفتن‌شان به ترتیبی است که زمان حال را خوب و آینده را درخشان توصیف می‌کنند، چرا که قرار است براساس مطلوب دانستن وضعیت امروز گام‌هایی برای رسیدن به آینده بهتر را شاهد باشیم، از همین‌رو در زمانی که صاحب قدرت هستند به گونه‌ای سخن می‌گویند که کوچکترین گزندی به ساختارهای کلان، میانی و خرد قدرت وارد نشود. بی‌تردید یکی از الزامات صاحبان قدرت نیز چنین است. فرد قدرتمدار نمی‌تواند بخشی از قدرت باشد ولی درباره کاستی‌ها، نشدن‌ها، ناتوانی‌ها و بی‌برنامه بودن‌ها به شهروندان و سایر مخاطبان برون‌مرزی سخن بگوید. مهمتر آنکه نمی‌توان در ساختار کلان و میانی قدرت حضور یافت و همزمان نقش مخالف سیاست‌های گذشته و امروز را بازی کرد، این دو از نگاه قدرتمداران متفاوت از دیگری است.

بی‌تردید فهم همین مساله باعث می‌گردد اهل قدرت در تمام سال‌های حضور در سمت‌های مختلف با رفتار محافظه‌کارانه سخن بگویند و رفتار کنند، چرا که با الزامات بودن در قدرت بیش از سایر افراد آشنایی دارند.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 238400
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا