حمایت از نامزد ائتلافی و فرار از مرگ حزبی

مهدی آیتی * با نزدیک شدن به موسم انتخابات، احزاب سیاسی برای زنده ماندن دست به تحرکات انتخاباتی می‌زنند و گاهی برای منفعل نبودن و اینکه از دور بازی حذف نشوند، حتی به قیمت نداشتن نامزد مستقل یا درون‌جریانی، تن به ائتلاف با جریان و حمایت از شخصی می‌دهند که علقه فکری و سیاسی با آنها ندارد؛ اتفاقی که اخیرا شاهد آن هستیم و نشان می‌دهد رفته‌رفته مرزبندی‌های سیاسی در بین احزاب اصلاح‌طلب و اصولگرا در حال از بین رفتن است.

پس از اینکه شخص مورد نظر رای آورد و نتوانست به وعده‌هایش عمل کند، احزاب یا جریان‌های سیاسی که به صورت ائتلافی از او حمایت کرده‌اند، مسوولیت این انتخاب و حمایت را بر عهده نمی‌گیرند. مثل دولت احمدی‌نژاد که اصولگرایان از او تبری جستند یا دولت روحانی که اصلاح‌طلبان او را اصلاح‌طلب نمی‌دانند. در نتیجه باعث سرخوردگی جامعه می‌شود.

البته دلیل این موضوع که رییس‌جمهوری منتخب نمی‌تواند کاری انجام دهد، روشن است چرا که برخلاف قانون اساسی، رییس‌جمهوری در کشور ما مقام دوم نیست و اختیارات واقعی ندارد. به همین دلیل نمی‌تواند از پس مسوولیتی که بر عهده او گذاشته شده است، برآید. مسوولیت در کنار اختیارات معنا پیدا می‌کند در حالی که رییس‌جمهوری در کشور ما مسوولیت دارد اما اختیارات واقعی ندارد!

چند ماه پیش محسن ‌هاشمی در پاسخ به خبرنگاری که درباره احتمال کاندیداتوری‌اش برای انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ از او سوال کرده بود، گفت: «آدم عاقل در این دوره کاندیدای ریاست‌جمهوری نمی‌شود.» این جمله حکیمانه است و نشان می‌دهد زمان مناسبی برای ورود به این عرصه نیست چرا که رییس‌جمهوری چیزی جز «موتور امضا، تدارکاتچی، پستچی، نامه‌رسان و رییس ستاد پشتیبانی و…» که گفته شده است، نیست.

برخلاف آنچه تصور می‌شود، کشور ما دارای سه قوه نیست بلکه ۱۰ قوه داریم که قدرت آنها از رییس‌جمهوری بیشتر است و نمی‌توانیم قدرت شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام، تریبون ائمه جمعه، سپاه پاسداران، حوزه علمیه قم و… را نادیده بگیریم. بنابراین رییس‌جمهوری جایگاهی در کشور ندارد و در این مقطع زمانی و شرایط فعلی هر کسی که رییس‌جمهوری شود، نمی‌تواند کاری از پیش ببرد چرا که در انسداد و بن‌بست سیاسی و اقتصادی قرار داریم و کسی نمی‌تواند مشکلات کشور را به سادگی حل کند.

پس دلیل اینکه مرزبندی‌های سیاسی از بین رفته و اصلاح‌طلب و اصولگرا دیگر مطرح نیست و مردم هم به این اسامی سیاسی توجهی ندارند، از این جهت است که دو جناح سیاسی و مردم می‌دانند رییس‌جمهوری هر کسی هم که باشد، نمی‌تواند مشکلات کشور را حل کند و رفع این موانع در حوزه اختیاراتی فراتر از اختیارات رییس‌جمهوری است و هر کاندیدایی که شعار رفع مشکلات را می‌دهد، شعارهای بی‌مغزی است که وجهه تبلیغاتی دارد.

پس سیاستمداران دیگر برایشان چپ و راست و اصلاح‌طلب و اصولگرا معنا ندارد و صرفا به دلیل حضور در بازی قدرت و وزن کسی سعی می‌کنند در انتخابات فعالیت کنند و از یک شخص بدون مرزبندی سیاسی حمایت کنند که ناشی از هوس‌بازی سیاسی است.

 احزاب جدا از فعالیت حزبی و انتخاباتی، موجودیتی ندارند و اگر این تحرکات را نداشته باشند، می‌میرند و خانه‌نشین می‌شوند. پس برای جلوگیری از به فراموشی سپرده شدن به هر قیمتی دست به نمایش و سرگرمی سیاسی می‌زنند. هر چند خودشان هم می‌دانند رییس‌جمهوری هر کسی که باشد، کاره‌ای نیست. به همین دلیل برایشان فرقی نمی‌کند از چه کسی حمایت کنند و صرفا برای زنده ماندن در موسم انتخابات دست به تحرکات سیاسی می‌زنند.

* فعال سیاسی اصلاح‌طلب و نماینده سابق مجلس

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 171995
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا