محسن مولوی*

تورم جمعیت سالمندی در ایران

جهان صنعت| از مهمترین پیامدها و چالشهای اقتصادی سالخوردگی جمعیت می توان به کاهش جمعیت واقع در سن فعالیت و رشد اقتصادی، کاهش درآمدهای مالیاتی دولت، افزایش سنگین هزینه های سلامت و بیمه های اجتماعی و درمانی، افزایش تعداد مستمری بگیران و کاهش شدید منابع مالی صندوقهای بازنشستگی و…اشاره نمود.

براساس نتایج آخرین سرشماری نفوس و مسکن در سال۹۵، جمعیت کشور ایران ۷۹۹۲۶۲۷۰ میلیون نفر بوده است که ۷۴۱۴۰۹۱ نفر آن را جمعیت با سن ۶۰ سال و بیشتر یا همان جمعیت سالمندی تشکیل داده است و بعبارتی۳/۹ درصد جمعیت ایران مربوط به گروه سالمندان می باشد، که از کل جمعیت سالمندان تعداد۳۶۵۸۴۰۵ معادل ۴۹ درصد را مردان و تعداد۳۷۵۵۶۸۶ نفر یعنی نزدیک به ۵۱ درصد را زنان در بر می‌گیرند، همچنین ۴/۷۲ درصد سالمندان در مناطق شهری و ۶/۲۷ درصد از سالمندان در مناطق روستایی سکونت دارند.

استانهای گیلان با ۳۳۵۳۱۳ نفر سالمند و نسبت پیری ۲۵/۱۳ درصد، مازندران با ۳۷۴۸۰۱ نفر و نسبت ۴۱/۱۱ درصد و مرکزی با ۱۵۵۶۹۵ نفر و نسبت ۸۹/۱۰ درصد، دارای بیشترین جمعیت سالخورده و بالاترین نسبت سالمندی در مقایسه با سایر استانهای کشور هستند، در حالیکه کمترین جمعیت و نسبت سالمندی به ترتیب مربوط به استانهای سیستان و بلوچستان با ۱۳۵۵۸۱ نفر سالمند و نسبت پیری ۸۹/۴ درصد، هرمزگان با تعداد ۱۰۷۳۹۴ نفر و نسبت ۵/۶ درصد و بوشهر با تعداد ۷۹۵۸۶ نفر دارای نسبت سالمندی ۸۴/۶ درصد می‌باشند،لذا گیلان بعنوان پیرترین و سیستان و بلوچستان بعنوان جوانترین استانهای کشور محسوب می شوند.

میانگین سنی افراد در جمهوری اسلامی ایران نیز در سال۹۵ برابر با۱/۳۱سال می باشد که حکایت از استقرار جمعیت کشورمان در دوره میانسالی دارد و بیانگر این هست که جمعیت ایران در حال انتقال و گذار از سنین جوانی به سنین میانسالی و پیری می باشد. بر اساس گزارش سالمندی جمعیت سازمان برنامه و بودجه کشور، آنچه ساختار سنی جمعیت کشور را تحت تاثیر قرار داده و سالخوردگی جمعیت کشور در سالهای آینده به شدت متاثر از آن خواهد بود و موجب خروج کشور از وضعیت تورم جوانی و شکل گیری تورم سالمندی می گردد، مقوله افزایش میزان باروری و موالید کشور در دهه ۶۰ وکاهش سریع باروری در دهه ۷۰ است در واقع با ورود متولیدن دهه بعد از انقلاب به گروه های سنی ۶۰ سال و بیشتر است که منجر به افزایش شدید جمعیت سالخوردگان در سالهای پیش رو خواهد شد.

بطوری که پیش بینی های سازمان ملل در سال۲۰۱۵هم بیانگر رشد قابل توجه جمعیت سالمندی ایران در سال۲۰۳۰ به میزان ۴/۱۴ درصد و در سال ۲۰۵۰ به میزان ۲/۳۱درصد می باشد به نحوی که در سال۲۰۳۰ تعداد سالخوردگان کشور به ۷/۱۲ میلیون نفر می رسند و در سال۲۰۵۰ تعداد آنها برابر با ۷/۲۸ میلیون نفر هستند، یعنی معادل ۲/۳۱ درصد از جمعیت کل کشور ایران را در سال ۲۰۵۰ میلادی جمعیت سالمندان تشکیل می دهند.

بنابراین در سال۱۴۲۸شمسی (۲۰۵۰میلادی) جمعیت سالخوردگان ایران نزدیک به ۴برابر جمعیت سالمندان در سال ۱۳۹۵ خواهند رسید و بیش از ۱/۳ کل جمعیت کشورمان در سال ۱۴۲۸ شمسی  را جمعیت ۶۰ سال و بیشتر در بر می گیرد. این در حالیست که در برخی از کشورهای همسایه از جمله عراق، افغانستان و پاکستان در سال ۲۰۵۰ میلادی تازه به وضعیت ساختار جمعیتی سالمندی ایران در سال۹۵ شمسی خواهند رسید.

لذا شکل گیری تورم جمعیت سالمندی در کشور ایران در سالهای بعد از ۱۴۰۸ شمسی یک پدیده¬ی قطعی الحصول است که دارای ابعاد وآثار چند وجهی در زمینه های گوناگون اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می باشد اما با انجام برنامه ریزیهای مدون و اصولی، تدوین قوانین و مقرارت کارساز، سیاستگذاریهای کلان توسط ارکان مختلف نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و نهایتاً فراهم کردن زیر ساختهای مورد نیاز سالمندان، نه تنها نگاه منفی و تهدیدگونه به افزایش جمعیت سالخورده در سطح کشور از بین خواهد رفت، بلکه نگاه مثبت به موضوع سالمندی جایگزین آن خواهد شد و این جمعیت برای کشور یک ظرفیت و پتانسیل مناسب و بالقوه در نظر گرفته می شود.

*معاون اجتماعی اداره کل تعاون، کار و رفاه اجتماعی چهارمحال و بختیاری

یادداشت
شناسه : 6318
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا