هر ایرانی یک استارتاپ!

جهان صنعت نیوز| از این رو بسیاری از ایرانیان نیز تصمیم گرفتند که استارتاپی راه اندازی کنند تا یک شبه ره صدساله بپیمایند و ثروتمند شوند. اما بسیاری از آنها معیارهای مهم موفقیت در راه اندازی استارتاپ ها را فاکتور گرفتند.


آنها فراموش کردند که موسسان استارتاپ ها می بایست دانش کافی در اینباره داشته باشند، مطالعه کنند و تجربه کافی را نیز از طریق فعالیت در استارتاپ های موجود در کشور کسب کنند.

البته استارتاپ ها کسب و کارهایی هستند که به سرعت رشد می کنند و به موفقیت می رسند اما راه اندازی آنها نیازمند دارا بودن مهارت و دانش است.

از سویی دیگر استارتاپ ها به راحتی شکست می خورند و آمار شکست آنها از تعداد استارتاپ هایی که موفق شده اند بسیار بیشتر است.

به همین دلیل مشکلات اینچنینی وجود دارد و بعد از مدتی سرمایه گذاران نیز با ماهیت استارتاپ ها آشنا می شوند و سرمایه گذاری ها نیز از روش سنتی دست و پاگیر به مدرن تغییر خواهند یافت.

با عادل طالبی، استراتژیست و فعال استارتاپی گفت و گویی داشته ایم که در ادامه می خوانید:

  • چگونه دنیای صنعت به سوی ایجاد کسب و کارهای زودبازدهی مانند استارتاپ ها حرکت کرد ؟

استارتاپ ها زمانی ایجاد شدند که مدل های مرسوم قدیمی راه اندازی کسب و کارها برای فناوری های نوین پاسخگو نبوده و مناسب بازار نبودند.

از سال ۱۶۰۰ میلادی شرکت های سرمایه داری بسیاری در کشورهای توسعه یافته مانند بریتانیا ثبت می شدند.

در دهه ۱۸۰۰ کارخانجات بسیاری مانند کارخانه های نساجی و شرکت های کشتی رانی تاسیس شدند و به تدریج طرح کسب و کار ایجاد شد.

به طور کلی به منظور ایجاد یک کارخانه مواردی مانند زمین، ماشین آلات، نیروی کار و غیره مورد نیاز است که بر این اساس طرح های کسب و کار نگاشته می شوند.

صندوق های کسب و کار

پس از آن صندوق های کسب و کار ایجاد شدند تا سرمایه مربوط به این طرح های کسب و کار تامین شوند. این نوع از کسب و کارها دارای تعادل بودند.

به این معنا که  کارآفرین می دانست اگر یک طرح کسب و کار در اختیار داشته باشد و آن را به درستی اجرا کند و اگر تزریق پول در زمان مشخص انجام شود در یک زمان بندی مشخص می تواند کسب و کار موفقی داشته باشد. ریسک این نوع از کسب و کارها نیز بسیار پایین بود.

استارتاپ ها، پاسخ به نیاز فناوری 

در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ میلادی اتفاق عجیبی رخ داد؛ کسب و کارهای نوینی شکل گرفته و شرکت هایی مانند اینتل و فناوری های تک راه اندازی شدند که با شرکت های قدیمی بسیار متفاوت بودند.

از سویی دیگر رشد این شرکت ها نیز بسیار سریع بود این در حالی است که کارخانجات و شرکت های قدیمی صدها سال طول می کشید تا رشد کنند، برندسازی کرده و سهم بازار داشته باشند.

رشد ناگهانی استارتاپ ها 

در مقابل شرکت های فناوری طی ۵ تا ۱۰ سال با رشد ناگهانی بسیاری مواجه می شدند،  از سویی دیگر تعداد شکست ها نیز بسیار زیاد بود.

این شرکت ها به دلیل نیاز به مدل جدید سرمایه گذاری و راه اندازی کسب و کارها ایجاد شدند.

دلیل تاسیس این کسب و کارهای نوین آن بود که شرایط تغییر کرده بود و روش قدیمی نگارش طرح کسب و کار و محاسبات قدیمی جوابگوی نیاز بازار نبود.

مدل قدیمی کسب وکار جوابگو نبود

در اینجا بود که مفهومی به نام استارتاپ شکل گرفت. استارتاپ به این معناست که  یک ایده را به شکل کوچک خلق کرده و در یک بازار مشخص و شرایط عدم قطعیت؛ زمانی که هنوز اطمینان کامل نسبت به محصول و بازار وجود ندارد به مرحله اجرا در می آید.

سپس بر اساس حساب و کتاب های روی کاغذ آن را به مرحله اجرا در می آوریم.

استارتاپ ها در پاسخ به اینکه امکان سرمایه گذاری با روش های قدیمی نبود ایجاد شدند.

در روش های قدیمی ریسک سرمایه گذاری باید از امکان سرمایه گذاری در دیگر بازارها کمتر باشد تا سرمایه گذار وارد شود.

در کسب و کارهای سنتی  نرخ بازگشت سرمایه محاسبه می شد این در حالی است که در استارتاپ ها امکان محاسبه بازگشت سرمایه نبود.

ریسک ۹۰ درصدی سرمایه گذاری

کارآفرینان استارتاپ ها ۱۰ استارتاپ راه اندازی می کنند با احتساب این امر که احتمالا یکی از این ۱۰ استارتاپ موفق می شود.

اگر این استارتاپ موفق شود چنان رشدی می کند که ضرر ۹ استارتاپ شکست خورده را می پوشاند.

در اینجا  ریسک سرمایه گذاری به ۹۰ درصد می رسد. به همین دلیل مفهومی بهنام سرمایه گذاران خطر پذیر شکل گرفت که در ایران به آن سرمایه گذاری های جسورانه می گویند و انجمن نیز دارند.

پاسخ به تغییرات بازار 

در مجموع استارتاپ ها در پاسخ به سرعت تغییرات در حوزه فناوری شکل گرفتند. البته استارتاپ ها در آمریکا و جامعه غربی ایجاد شدند و سپس ما نمونه کپی شده از آنها را در ایران راه اندازی کردیم.

امروزه تلاش های خوبی انجام می شود تا استارتاپ ها در ایران بومی سازی شوند.

کاری که به نظر من مهم است و مشکل اکوسیستم استارتاپ ها در ایران آن است که هنوز بومی سازی نشده و با قواعدی که در آمریکا وجود دارد نمی توان در ایران با اقتصادی کاملا متفاوت بازی کرد.

  •  بسیاری از مردم به راه اندازی استارتاپ های جدید گرایش پیدا کرده اند. به نظر شما راه اندازی استارتاپ نیازمند چه مهارتها و تخصص هایی است؟ آیا رویکردی که ایجاد شده در کشور مناسب است؟

در صحبت های شما واژه ای بود به نام کارآفرینی. من شخصا با این واژه به این روش که در ایران رواج یافته مخالفم.

در واقع کارآفرینی با این عناوین و روش هایی که در ایران مطرح می شود سنخیتی ندارد، آنچه مهم است ارزش آفرینی است و باید به ارزش آفرینی اهمیت بدهیم نه کارآفرینی.

ارزش آفرینی، مهمتر از کارآفرینی است

به طور مثال شما هم که در رسانه فعالیت می کنید در حال ارزش آفرینی هستید. به نظر من مردم باید بیشتر روی ارزش آفرینی تمرکز داشته باشند تا کارآفرینی.

به نظر می رسد این روزها با این پرسش مواجه هستیم که هر ایرانی یک استارتاپ باید راه اندازی کند و آیا  چنین رویکردی خوب است؟

از آنجایی که استارتاپ ها مبتنی بر فناوری هستند، شخصی که استارتاپ راه اندازی می کند می بایست فهم درستی از فناوری داشته باشد و از سرعت تغییرات در فناوری به خوبی آگاه باشد.

فهم درست از نیاز بازار

راه اندازی استارتاپ ها توانایی های خاصی نیاز دارد، بنابراین اینکه شخصی برنامه نویسی می داند به آن معنی نیست که می تواند استارتاپ راه اندازی کند.

به طور کلی اینکه می تواند طراحی سایت کرده یا نرم افزار موبایل بنویسد دلیل بر توانایی راه اندازی استارتاپ نیست.

استارتاپ در شرایطی می تواند موفق شود که سازنده آن فهم درستی از شرایط بازار و نیاز بازار داشته باشد و راه حلی برای مشکلات بازار و رفع نیاز بازار ارائه دهد.

این امر نیازمند هم مطالعه و هم تجربه است. مشکلی که پیش پای بسیاری از متقاضیان راه اندازی استارتاپ وجود دارد آن است که نه تجربه کافی دارند و نه مطالعه کافی.

برای کسب تجربه نیز نیازی نیست که حتما استارتاپ ایجاد کنید بلکه می توان در استارتاپ های دیگران به عنوان کارمند فعالیت کرد.

  • دوره های بسیاری در رابطه با راه اندازی استارتاپ ها ایجاد شده اند. به نظر شما این دوره ها تا چه میزان می توانند به ایجاد کسب و کارهای مجازی موفق کمک کنند؟

در سیاره ای به نام ارسیلیوس، کشوری بود به نام اینگیلیوس. در این کشور اژدهاها زندگی می کردند و استاد برجسته ای وجود داشت که دوره کشتن اژدها را آموزش می داد، این دوره صدهاسال طول می کشید و عمر آدم ها صدها سال بود.

دانشجویان دوره آخری که این استاد برگزار کرد با اتفاق عجیبی مواجه شدند؛ دیگر اژدهایی برای کشتن وجود نداشت چراکه شاگردان قبلی تمامی اژدهاها را کشته بودند.

آزمایشگاه اژدهاکشی

این ها فکر کردند که چه باید بکنند، هرکدام یک آزمایشگاه اژدها کشی راه انداختند.

مدرکی نیز به نام ماکسفورد اختراع شد که هرکسی در این دوره ها شرکت می کرد مدرک اژدها کشی به نام ماکسفور دریافت می کرد و شاگردان این افراد نیز به دلیل آنکه اژدهایی برای کشتن نبود مجددا آزمایشگاه اژدها کشی راه اندازی می کردند.

این داستان تخیلی بسیار شباهت دارد به افرادی که نمی دانند استارتاپ چیست اما دوره های راه اندازی استارتاپ برگزار می کنند و این دور باطل تکرار می شود.ب

ه عقیده من استارتاپ را می توان در عمل و مطالعه یاد گرفت.

به طور کلی تخصص می بایست در طول زمان و به تدریج اتفاق بیفتد و راه آن مطالعه و کسب تجربه در میدان عمل است و البته صبر و تحمل. جوانان ما کم حوصله هستند و می خواهند سریع به ثروت  و موفقیت برسند.

  • راه اندازی استارتاپ به چه میزان سرمایه نیاز دارد؟ 

میزان سرمایه برای راه اندازی یک استارتاپ بستگی به حوزه فعالیت استارتاپ دارد.

البته سرمایه مفاهیم متعددی دارد و فقط پول نیست. گاهی سرمایه ما ارتباطات است.

مثلا ما زمانی که قصد داشتیم استارتاپ خود را راه اندازی کنیم، سرمایه زیادی از نظر مالی نداشتیم، یک سایت ساده راه اندازی کردیم و از منابع در دسترس استفاده کردیم.

اما سرمایه اصلی ما ارتباطاتی بود که با ناشران داشتیم، برای خرید کتاب هیچ پولی نداشتیم اما با یک تماس ساده ناشران کتاب های خود را در اختیار ما قرار می دادند.

اگر این ارتباطات نبود باید چند صد میلیون تومان هزینه می کردیم، انبارداری راه می انداختیم، فرآیندهای انبار داری را طی می کردیم و سرمایه زیادی نیاز داشتیم.

ارتباطات می تواند سرمایه باشد

همیشه  سرمایه پول  نیست بلکه می تواند ارتباطات و حمایت های دولتی نیز باشد، به طوری که بر اساس سرمایه های مادی، ارتباطات، منابع انسانی می توان استارتاپ راه اندازی کرد.

به طور مثال  یک استارتاپ حمل و نقل به تازگی ایجاد شد که برآورد سرمایه این استارتاپ حدود ۸ میلیارد تومان بود اما مدیران این استارتاپ با حدود ۳۰۰ میلیون تومان استارتاپ خود را راه اندازی کردند.

دلیل این امر نیز ارتباطات مناسب با وزارت راه بود، وزارت ارتباطات نیز با این افراد همکاری کرد، اطلاعات کافی را به آنها داد و ارتباطات آنها را با رانندگان فراهم کرد.

حمایت دولت

یک کمک کوچک از یک نهاد دولتی موجب شد این استارتاپ ها بدون اینکه مجبور باشند فرآیندهای بازاریابی پیچیده را طی کنند به سادگی به مخاطبان خود دسترسی داشته باشند و ارتباطات شکل بگیرد.

البته در برخی از موارد راه اندازی یک استارتاپ سرمایه های لازم را نیاز دارد به ویژه برای استارتاپ هایی که سخت افزاری هستند.

مشکلات جذب سرمایه 

در حوزه استارتاپ ها جذب سرمایه کار مشکلی است. خوشبختانه اکنون مدل هایی ایجاد شده مانند سرمایه گذاری جمعی به این روش که سرمایه گذاری بزرگ به ابعاد کوچکتر تقسیم شده و هر بخش آن را یک فرد بر عهده می گیرد.

در این صورت هم ریسک کاهش می یابد و هم سرمایه لازم جذب می شود.

دانش و فناوری
شناسه : 20841
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا