تجربه‌هایی که راهگشای آینده است؛

کارآفرینانی که موفق شدند، از چه راهی رفتند؟

جهان صنعت نیوز|جیسون فیفر:*هفته پیش در یک رستوانی با یکی از دوستان موفق در حوزه موسیقی نشسته بودم و درباره آینده او صحبت می کردیم. او برنامه های بلندپروازانه ای برای گسترش کسب و کار خود دارد، اما مانند هر کارآفرین، او نگران است: آیا می تواند از پس کار برآید؟ اگر برای مراحل بعدی مجهز نباشد، چه کار باید انجام دهد؟


یک روز قبل، نمونه دیگری از همین ترس را شنیدم. یک از دوستانم که در مطبوعات فعالیت می کند به فکر تغییر شغل خود بود و از من مشاوره خواست. به گفته این خانم، او در شغل خود محبوب و معروف است، اما در شغل آینده تنها یک کارمند ساده خواهد بود. او نگران است که نکند نتواند مجدد موفقیت کسب کند؟

امروز اگر برنامه های آینده هرکسی را کنکاش کنید متوجه این اضطراب خواهید شد.  این اضطراب همیشه وجود دارد، اما در برخی مواقع به شکل درد و گاهی فلج کننده است. اگر ما به این ترس بها دهیم، فرصت های شگفت انگیزی را از دست خواهیم داد. ما آینده خود را قربانی می کنیم تا به گذشته برسیم. ما می‌بازیم و این غیر قابل قبول است. در حالی که تنها راه مبارزه با این اضطراب، بها ندادن به آن است.

حال باید سوال هایی که ایجاد می شود را کنار هم گذاشت و این موضوع را بررسی کرد. وقتی ما نگران هستیم که نمی توانیم موفقیت های گذشته را تکرار کنیم، اساسا از خودمان می پرسیم: آیا همه چیز تا به حال شانس بوده است؟ شاید به خاطر تیم من یا زمان بندی، یا جوانی من بوده است؟ اگر هیچ کدام از آنها در این کار جدید نباشد، چه؟ باید به شما بگم این سوال ها درست نیست.

من این را به خاطر، کارآفرینانی که تا به امروز ملاقات کردم، می دانم. آنها با شکست مواجه شدند ، اما آنها بر ترسشان غلبه کردند. این تجربه به آنها آموخت که می توانند در آینده از شکست های جدید، خود را حفظ کنند. آنها یک شرکت را تاسیس کردند و یاد گرفتند که می توانند یکی دیگر را بسازند. آنها به عنوان رهبران یک مجموعه تکامل پیدا کردند و آموخته اند که می توانند همیشه یاد بگیرند. در ابتدای سفرشان ممکن است چنین اعتماد به نفس نداشته باشند. اما این اعتماد به نفس رشد پیدا می کند.

من این موضوع را خودم هم تجربه کرده ام. به یاد دارم که در اولین کارم که مجله ای در بوستون بود، شک داشتم که شغل جدید در مجله دیگری را قبول کنم یا نه. ترسناک بود. من دوستان خوبی داشتم و کارهای خوبی در بوستون انجام دادم. نگران بودم، اگر نتوانم این شرایط را تکرار کنم چه؟ اما من همانطور که ترسیده بودم، تصمیم گرفتم شانسم را امتحان کنم. سه سال بعد، همین شرایط تکرار شد. من دوستان خوبی در محل کار جدید پیدا کرده بودم و کار خوبی در نشریه انجام می دادم، تا یک شغل دیگر در جای دیگری به من پیشنهاد شد و همان ترس را مجددا احساس کردم. این بار برایم سوال شد که اگر نتوانم برای دومین بار موفق شوم چه؟ اما مجدد انجام دادم. بعد از اینکه این شرایط را چندین بار تجربه کردم به این نتیجه رسیدم که موفقیتی که بدست می آورم به دلیل شرایط و فضای آن شرکت نیست، بلکه به خاطر خود من است.

کارآفرینان در مورد پذیرفتن مسئولیت برای شکست هایشان بسیار صحبت می کنند. این یک پیام خوب دارد: هیچ توجیهی نباید برای شکست هایمان داشته باشیم، این تنها راه یادگیری از آنهاست.

فراموش نکنید که ما مسئول موفقیت هایمان نیز هستیم. اعتماد به نفس ما باید بر مبنای خودمان باشد – باید بدانیم که تنها یک فرصت داریم و باید از این فرصت به درستی استفاده کنیم. گذشته ما تنها راه آینده ما را شفاف تر می کند. همین.

همیشه در موفقیت ها کمی شانس هم وجود دارد. همه ما ریسک های زیادی در تاریخ کاری خود به جان خریدیم. اما همه موفقیت هایمان تنها به شانس وابسته نبوده است. ما کارآفرین هستیم. ما با آن چیزی که در دستمان داریم کار می کنیم. همیشه باید به مرحله های بعدی فکر کنیم و حرکت کنیم.

*سردبیر مجله اینترپرنر

اقتصاد کلانپیشنهاد ویژهیادداشت
شناسه : 9541
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا