چین بر سر دوراهی

به گزارش جهان صنعت نیوز:  پمپئو در گفت‌وگو با فاکس‌نیوز درباره قرارداد همکاری ۲۵ ساله ایران و چین می‌گوید: «اطمینان حاصل خواهیم کرد تمام مقررات و تحریم‌هایی را که علیه ایران اعمال کرده‌ایم، بر حزب کمونیست چین، شرکت‌ها و نهادهای دولتی‌شان نیز اعمال کنیم. فکر می‌کنم کشورهای منطقه نیز این موضوع را همان‌گونه که هست، ببینند. ورود چین به ایران خاورمیانه را ناامن خواهد کرد و اسراییل را به خطر خواهد انداخت. همچنین موجب به خطر افتادن عربستان سعودی و امارات متحده عربی خواهد شد.»

انتخاب چین چیست

این سخنان پمپئو کافی است تا به این نکته بپردازیم که چین در صورت افزایش فشارهای آمریکا  و قرار گرفتن در یک دوراهی چه کسی را انتخاب می‌کند؟ کارشناسان معتقدند قطعا آمریکا را برخواهد گزید و منافع کلان خود از تعامل و مراوده با این کشور و دیگر کشورهای دنیا را فدای ایران نمی‌کند.

فریدون مجلسی، دیپلمات پیشین و کارشناس مسائل روابط بین‌الملل در گفت‌وگو با «‌جهان‌صنعت» گفت: «من قضیه همکاری ۲۵ ساله با چین را بیشتر یک ژست تشریفاتی از سوی ایران تلقی می‌کنم زیرا شاید این آرزوی ایران باشد اما چین به عنوان بزرگ‌ترین کشور دنیا در عرصه بازرگانی و دومین قدرت اقتصادی، صنعتی، نظامی و… در دنیا که در مقام مقایسه با آمریکاست، منافع گسترده‌ای در کشورهای مختلف دارد و ایران را بر آنها ترجیح نمی‌دهد. البته ایران کشور مهم و قابل توجهی است اما در شرایط فعلی مساله‌آفرین است بنابراین چین هرگز منافع عمده خود را به خاطر ایران به خطر نمی‌اندازد.»

وی افزود: «بانک‌های چین حساب ایرانی‌ها را بسته‌اند و  بیشتر از دو سال است که با ما رابطه بانکی ندارند. حتی آن چند بانک کوچکی که با ما همکاری داشتند هم روابط خود را قطع کردند و روابط بازرگانی ایران و چین با فرمول خاصی به طور تهاتری از محل اعتبارات نفتی و صادرات پتروشیمی برقرار است. این در حالی است که  روابط چین با آمریکا بیش از ۱۰ برابر روابط این کشور با ایران است.»

این کارشناس مسائل بین‌الملل ادامه داد: «روابط تجاری چین با ایران پیش از اینکه به واردات نفت از ایران تقریبا پایان دهد حدود یک‌دهم روابط با آمریکا بود. روابط  چین با عربستان و کشورهای ثروتمند عربی مثل امارات و کویت نیز بالاتر از این حرف‌هاست. روابط با ژاپن و… اصلا قابل مقایسه با ایران نیست. پس نباید فکر کنیم که  در صورت تحت فشار قرار گرفتن، آن منافع را به خاطر ایران به خطر می‌اندازد.»

مجلسی خاطرنشان کرد: «آنها تصورشان بر این است که به عنوان شریک انحصاری با ایران بتوانند کالاهایی را با قیمت خوب، اگر نگوییم قیمت بیش از حد منصفانه، به ایران بفروشند و منافع خود را تامین کنند. اما ارتباطات آنان با پاکستان و بندد گوادر که با سرمایه خود ساختند، بسیار گسترده است. برای ما می‌خواهند از محل اعتبارات نفت و گاز و… در طی ۲۵ سال درست کنند. طی ۲۵ سال آینده اصلا معلوم نیست کی در چین است و کی در ایران. چه کسانی مرده و چه کسانی زنده هستند و چه تغییراتی در دیدگاه‌های دو کشور ایجاد شده است. معلوم نیست که آیا اسراییل از بین رفته و صورت مساله کاملا حل شده یا برعکس اقدامی انجام شده است. به همین خاطر من اصلا وارد بحث این همکاری بلندمدت نمی‌شوم. این نه قرارداد است،  نه تفاهم. نه چارچوب مشخصی دارد و نه دادگاهی برای حل اختلافات مشخص است و … . این تنها یک قول دوستانه برای روابط و همکاری در آینده است.»

مانع اصلی چیست

وی در واکنش به اینکه با این حساب فشارهای آمریکا مانع جدی در مسیر همکاری‌های یادشده بین ایران و چین است، گفت: «‌مانع بزرگ اصلی عجالتا خود FATF است چون این همکاری‌ها پول و مبادله بانکی می‌‌خواهد و ایران که عضو FATF  نیست امکان مبادله بانکی ندارد.»

مجلسی همچنین گفت: «ما کشور بزرگی هستیم و به هر حال نخواهیم مرد یعنی قدری کمتر می‌خوریم یا اشکنه می‌خوریم و… زندگی را می‌گذرانیم. اما اگر بخواهیم کشوری باشیم که در عرصه بین‌المللی به اندازه ثروت بالقوه، ابعاد، منابع نفتی، قدرت فولاد و مس، گاز، پتروشیمی و این حرف‌ها مبادله کنیم و بزرگ شویم، باید فکری به حال خودمان کنیم.  مساله این است که ما بیشتر مایلیم دنیا خودش را با ما تطبیق دهد. در حالی که تجارت در دنیا با تعامل همراه است و اگر می‌خواهیم با دیگران معامله کنیم باید شرایط دو طرف را با یکدیگر وقف دهیم.  شرایط ایران نیز فعلا قابل وقف دادن نیست و دنیا را هم نمی‌توان وادار کرد که خودش را با شرایط ما وقف دهد.»

 وی در پاسخ به اینکه بنابراین همکاری بلندمدت با چین و حتی شکل دهی ائتلاف با چین و روسیه را باید رویاپردازی یا حداقل تلاش ایران دانست، گفت: «من فکر می‌کنم این تلاش کسانی است که می‌دانند مساله ما چیست و شاید با این تلاش بتوانند افرادی و گروه‌هایی که می‌خواهند با  لجاجت و ناسازگاری زندگی بین‌المللی را ادامه داد، راضی کنند و بگویند که چنین چیزی هم وجود دارد اگر یک تفاهم بین‌المللی بخواهد مطرح شود، قابل عمل است.»

 مجلسی در پایان گفت: «به نظر من در کمتر از سه ماه آینده که تکلیف انتخابات آینده روشن شود، فرصت یا بهانه مناسبی دست خواهد داد که بتوان به یک مواضعی رسید که بدون نیاز به رابطه با آمریکا و برخوردن به مسائلی که در ایران ناموسی شده، اطمینان خاطری داد که تحریم و تهدید برچیده شود.»

همکاری‌ای که جدی نیست!

علی بیگدلی، استاد دانشگاه و کارشناس روابط بین‌المللی نیز با مجلسی هم‌نظر است. او در گفت‌وگو با «جهان صنعت» گفت: «همکاری بلندمدت ایران و چین در گرو دو موضوع است. نخست دلبستگی ما به انتخابات آمریکا و دوم دلبستگی چینی‌ها به این موضوع. توجه ما به این موضوع درست است زیرا ما نمی‌توانیم که غرب را به طور کامل کنار بگذاریم و به نفع ما نیز نیست. چین هم می‌خواهد ببیند که دموکرات‌ها در این انتخابات برنده می‌شوند و می‌توانند که خصومت بین چین و آمریکا که توسط ترامپ ایجاد شد را رفع کنند و بازارهای دو کشور  به روی هم باز می‌شود یا خیر.»

وی با تاکید بر اینکه «این همکاری خیلی جدی و قطعی نیست» گفت: «از طرف دیگر این طور نیست که اگر چین به ایران بیاید منافع اسراییل و عربستان به خطر افتد؛ چینی‌ها قبلا در عربستان سرمایه‌گذاری‌های گسترده‌ای کرده‌اند. در اسراییل مشغول کشت و زرع بوده و کارهای وسیع‌تری انجام داده‌اند. از طرفی وارد ایران شدن می‌تواند چین را به غرب آسیا نزدیک‌تر کرده و به عراق، سوریه و دریای مدیترانه برساند. چین در واقع یک استراتژِ بلند مدتی دارد که شاید در مسیر همان جاده ابریشم باشد.»

این کارشناس مسائل بین‌المللی افزود: «چینی‌ها خیلی موذی هستند و به این راحتی دم به تله نمی‌دهند و برنامه بلند مدتی دارند. قصدشان فقط ایران نیست و می‌خواهندکه از طریق ایران به این منطقه تسلط پیدا کنند. بنابراین کار بسیار سخت و پیچیده است و به این راحتی نیست که چین بیاید و ۴۰۰ میلیارد دلار در اینجا سرمایه‌گذاری کند. خصوصا با توجه به اینکه امنیت لازم در اینجا وجود ندارد و حتی زیرساخت‌های ایران توانایی تحمل  ۴۰۰ میلیارد دلار سرمایه‌پذیری را ندارد. این کار بسیار بسیار پیچیده است و به همین دلیل تا الان به تعویق افتاده است.»

بیگدلی در شرح دلایل تعویق در تعیین تکلیف همکاری بلندمدت با چین گفت: «مهم‌ترین دلیل، فقدان امنیت اقتصادی و ناتوانی ساختارهای اقتصادی و سیاسی است.»

نقش مخالفان داخلی

وی در پاسخ به این پرسش که مخالفت‌های داخلی در ایران با همکاری بلندمدت با چین چقدر در احتمال انصراف چین از این تفاهم اثرگذار است؟ گفت: «ملاقاتی که بین رهبر چین و رهبر ما اتفاق افتاد، پیام گسترده‌ای داشت.  سفر آقای روحانی به پکن نیز بسیار مهم بود. ما  آن زمان دنبال این بودیم که مشتری نفت خودمان را از دست ندهیم چون تنها کشوری بود که از ما نفت می‌خرید. اما باتوجه به افزایش فشارهای آمریکا به چین و اینکه چینی‌ها میزان خرید نفت خود از ایران را به حداقل رسانده‌اند شاهد وضعیت فعلی هستیم. یعنی یک گروهی  که ضد غرب هستند، می‌خواهند نگاه خود رامعطوف به شرق کنند. از اول انقلاب نیز این نگاه بر نگاه معطوف به غرب غالب بود و این تمایل به شرق در ساختار سیاسی ما از ابتدا وجود داشته است. منتها الان جامعه ما قدری دوقطبی شده است. افرادی که وابستگی بیشتری به نظام دارند به دنبال این هستند که با چین همکاری کنیم تا هم از نابسامانی‌های داخلی جلوگیری شود و هم اینکه چشم طمع آمریکا را از ایران برداریم. در گروه مقابل اما کارشناسان معتقدند که نباید برای فرار ازآمریکا، خود را به دامن چین اندازیم.»

بیگدلی تاکید کرد: «چین اگرچه اقتصاد دوم دنیا و به روایتی اقتصاد اول است اما هنوز آن سخاوتمندی و تکنولوژی لازم برای به تحرک درآوردن اقتصاد ما را ندارد. چینی‌ها به دنبال بازارهای جبرانی آمریکا می‌گردند تا از دست دادن ۷۵۰ میلیارد دلار آمریکا را در غرب آسیا جبران کنند. شاید هم بیشتر به دنبال منابع نفتی هستند زیرا چین بزرگ‌ترین مصرف‌کننده انرژی‌های فسیلی در دنیاست. چین قبلا نفت شیل را از آمریکا می‌خرید و الان که از آن محروم شده، به دنبال نفت بیشتر است.»

به این ترتیب ابر و باد و مه و خورشید و فلک دست به دست هم داده‌اند تا همکاری بلندمدت ایران و چین به مرحله عمل نرسیده و یا آن‌طور که باید گسترده نشود که بتوانیم به شکل‌گیری ائتلاف استراتژیک با چین و روسیه و ساخت بلوک ضدغرب باشیم.

 

اخبار برگزیدهپیشنهاد ویژهسیاسی
شناسه : 127289
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا