رازهای روحانی در صادرات نفت در بودجه

محمدصادق جنان‌صفت * حسن روحانی در حالی که در سال ۱۳۹۲ از سوی هیچ یک از دو جریان سیاسی اصلی کشور آدم قدرتمندی به حساب نمی‌آمد و تنها منصبش ریاست بر یک نهاد پژوهشی وابسته به یک نهاد غیراجرایی بود، توانست از میان امواج خروشان خود را به اوج برساند و اصلاح‌طلبان را ناچار کند پشت او به صف بایستند. او در زمان تاسیس کابینه‌اش در تابستان ۱۳۹۲ یک شرکت سهامی تشکیل داد و به هر گروه سیاسی سهمی داد.

این اتفاق در دولت دوم او نمود بیشتری به خود گرفت. روحانی با زیرکی و البته اقتصاد تضعیف‌شده توانست مجوز حتی گفت‌وگوی مقام اصلی مذاکره‌کننده درباره پرونده هسته‌ای با وزیر خارجه آمریکا را نیز به دست آورد. با این همه اما جریان سیاسی داخلی مخالف روحانی با استفاده از همه امکانات و اتحاد نهادهایی خارج از قوای سه‌گانه توانستند جریان قرارداد برجام را به یخبندان برسانند. اکنون که سه سال بیشتر از قرارداد برجام سپری شده و از سوی ترامپ و منتقدان داخلی روحانی می‌رفت به گور سپرده شود، روحانی آن را زنده کرده است.

روحانی برای زنده نگه داشتن برجام یک پیام روشن از مسیر بودجه به مخالفان داخلی و نیز دموکرات‌های برنده در آمریکا داد و آن، لحاظ کردن صادرات ۳/۲ میلیون بشکه نفت در روز و گره زدن زلف اداره کشور به این درآمد بوده و هست.  درباره سناریوسازی پیچیده سیاسی حسن روحانی با اسم رمز صادرات ۳/۲ میلیون بشکه در روز نکات قابل اعتنایی وجود دارد؛ نکته اول که از سوی منتقدان شناسایی شد و آنها همان کاری را کردند که روحانی می‌خواست، اعلام کردن به بایدن بود که روحانی می‌خواهد آشتی‌کنان راه بیندازد. مخالفان روحانی که در دام او افتاده بودند تا جایی پیش رفتند که او را متهم کردند برای بایدن بودجه نوشته است و روحانی نیز می‌خواست به گوش دموکرات‌ها برسد اما تمایل نداشت و شاید مصلحت نمی‌دانست خودش آن را اعلام کند.

پرسش اینجاست و این ابهام را نیز روحانی ایجاد کرده که برای گنجاندن رقم ۳/۲ میلیون بشکه صادرات نفت درروز در حالی که در سال ۱۳۹۹ در بدترین حالت ۳۰۰ هزار و در بهترین حالت ۷۰۰ هزار بشکه در روز نفت صادر شده به اشتباه انداختن دیگران است به این معنی که منتقدان داخلی و نیز مخاطبان خارجی می‌پرسند آیا روحانی تعیین ابعاد معادله بودجه با لحاظ کردن صادرات ۳/۲ میلیون بشکه در لایحه را با نهادهای بالادستی در میان گذاشته و احیانا نهادهای بالادست دولت با این ذهنیت مخالفت نکرده‌اند؟  شاید در جواب گفته شود در صورتی که این فرضیه را قبول کنیم و بپذیریم چنین فرآیندی سپری شده است آنگاه حجم بالای نقدها به روحانی و متهم کردن او به اینکه به کشور متخاصم آدرس ضعف ایران را می‌دهد یا اینکه برخلاف منافع ملی عمل کرده و اتهامی مثل اینکه برای بایدن بودجه نوشته است را چگونه باید تفسیر کرد.

البته می‌توان تصور کرد حسن روحانی در ذهن خود به این نتیجه‌ رسیده است که نظام سیاسی را در برابر کار انجام‌شده قرار دهد و عزم خود را برای گفت‌وگوهایی در سطوح گوناگون با داخل و خارج جزم کند و داستان تحریم را به نقطه‌ای برساند که یا برداشته شود یا دیگران را مقصر بداند. در این صورت این میزان نقد و اتهام‌زنی توجیه دارد. یک فرض دیگر که به نظر می‌رسد با اعداد و ارقام و واقعیت‌ها سازگاری دارد، این است که بودجه‌ریزان واقعا راهی برای کسب درآمد برایشان متصور نبوده و دل به دریا زده و این عدد را در لایحه گنجانده‌اند. کاش روزی در همین نزدیکی‌ها  بتوانیم از اسرار این فهم و درک حسن روحانی سر درآوریم. این معما اگر وضعیت عادی بود، به سرعت حل می‌شد اما چنین نیست. شاید هم اصلا معمایی نیست.

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 161352
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا