برکناری برایان هوک چه پیامی برای ایران دارد

دکتر صلاح‌الدین هرسنی * برایان هوک که در اواخر سال ۲۰۱۸ به عنوان نماینده ویژه آمریکا در امور ایران در وزارت خارجه آمریکا منصوب شده بود، بیشتر به جهت آنکه  راهبرد‌هایش در قبال ایران به شکست منجر شد، از کار برکنار شد و قرار است الیوت آبرامز علاوه بر مسوولیت‌های خود به عنوان نماینده ویژه در ونزوئلا، مسوولیت‌های مرتبط  با ایران را نیز بر عهده گیرد.

البته آن‌گونه که برایان هوک گفته، نقش و مسوولیت‌های دو ساله‌اش در تقویت فشار کارزار حداکثری واشنگتن بر تهران نتیجه داشته است، چراکه به باور او، رژیم ایران و نیروهای تروریستی نیابتی‌اش با هر نوع ارزیابی نسبت به سه سال و نیم پیش ضعیف‌تر شده است. اما نتیجه دو سال تلاش‌های او بابت تعقیب سیاست آزار و ایذا علیه تهران بیانگر واقعیت‌های دیگری است چراکه تلاش‌های او نتوانست از محدودیت‌های غنی‌سازی و ذخیره‌سازی ایران در پروژه هسته‌ای جلوگیری کند و آن‌گونه که واقعیت‌ها نشان می‌دهند شرایط ایران از منظر هسته‌ای به مراتب قوی‌تر از گذشته یعنی قبل از برجام و توافق هسته‌ای شده است. حال  مهم نیست که ادعاهای هوک بابت توفیق راهبرد‌هایش در قبال تهران قابل راستی‌آزمایی باشد یا نباشد، مهم آن است که در حال حاضر  او از کار برکنار شده تا او نیز به لیست بلند اخراجی‌های کابینه ترامپ اضافه شود. اما این اخراج چه پیامی برای تهران دارد و آیا پایان معضلی به نام هوک در گروه کاری ترامپ را باید به معنای پایان معضل تهران- واشنگتن دانست؟

در نگاه نخست، برکناری هوک خبر خوبی برای تهران است چراکه تیم B ترامپ با خروج هوک از کابینه کوچک‌تر و محدود به ترامپ، پمپئو و بن‌سلمان شده است و این برکناری بیش از همه حامل این پیام است که سیاست فشار حداکثری واشنگتن و تلاش برای به‌کارگیری مکانیسم ماشه علیه تهران از سوی هوک به شکست انجامیده است. اما آن سوتر وقتی قرار است شخص محافظه‌کار و رادیکالی چون الیوت آبرامز مسوولیت هوک را بر عهده گیرد، وضعیت کمی بغرنج و خطرناک‌تر می‌شود. در واقع برکناری هوک و  عهده‌گیری مسوولیت او از سوی الیوت تا میزانی تابع الگوی «شیب لغزان» است. در الگوی شیب لغزان مساله آن است که یک وضعیت و مشکل جای خود را به یک وضعیت و مساله بغرنج‌تر می‌دهد. به این ترتیب وقتی قرار است شخصی چون الیوت آن هم با ویژگی‌هایی چون روانپریشی و تمایلات سادیسمی جای هوک را بگیرد، این جابه‌جایی حامل پیام خوبی برای تهران نیست. در این باره هدف ترامپ از این جابه‌جایی چیزی جز تعقیب و دنبال کردن راهبرد کارزار فشار حداکثری علیه تهران از سوی الیوت به صورت پیچیده و چندجانبه نیست. به عبارت دیگر الگوی رفتاری واشنگتن در دوران الیوت مبتنی بر تشدید سیاست فشار علیه ایران خواهد بود و  کمپین فشار حداکثری با هم‌افزایی پمپئو- الیوت علیه تهران تقویت می‌شود.  در واقع به کار گیری الیوت برای امور ایران در گروه کاری ترامپ تنها یک لبه از قیچی سیاست‌های کارافزایانه و مظهر سیاست‌های سادیسمی کاخ سفید علیه ایران خواهد بود. در صورتی که اگر نیک پنداشته شود این قیچی لبه دیگری نیز به نام پمپئو در کنار خود دارد به این معنی که هرکدام نقش یک لبه قیچی را در قبال تهران بازی می‌کردند. در حقیقت نقش سادیسمی کاخ سفید در قبال تهران آن هم بعد از برکناری هوک از هم‌افزایی دو لبه قیچی به نام بولتون و الیوت در قبال تهران به اجرا درمی‌آید. بنابراین بخش اعظمی از معضلات واشنگتن با تهران با نقش‌یابی‌های هم‌افزای  پمپئو و الیوت باقی می‌ماند و چه بسا ممکن است با کنش‌ها و الگوی رفتاری رادیکال الیوت، آشکار و پنهان وضعیت تخاصمی‌تری نیز به خود بگیرد. به این ترتیب برکناری هوک نباید منجر به خوش‌بینی در بهبود شرایط در روابط تهران- واشنگتن شود.

در سطحی دیگر وجود برخی شواهد و قراین گویای آن است که واشنگتن در برکناری هوک و سپردن ماموریت ایران به الیوت، هدف مهم‌تری را نیز دنبال می‌کند و آن، فشار بر چین در همراه کردن خود در تمدید تحریم‌های تسلیحاتی است. آن‌گونه که پیداست آمریکا قرار است قطعنامه تمدید تحریم تسلیحاتی را در هفته جاری به شورای امنیت ببرد و به نظر می‌رسد به جهت وتوی پکن و مسکو نتواند از سد شورای امنیت عبور کند. به واقع به‌کارگیری الیوت از سوی ترامپ به جای هوک، باید برای فشار به چین از طریق شرکای تجاری کشورهای حوزه خلیج‌فارس تعبیر و تفسیر شود. در این باره، ماموریت الیوت آن است که برخی از شرکای تجاری چین در کشورهای حوزه خلیج‌فارس مانند ریاض و تل‌آویو و ابوظبی را متقاعد کند که لغو تحریم تسلیحاتی ایران نه تنها برای واشنگتن بلکه برای شرکای تجاری چین در کشور‌های حوزه خلیج‌فارس مخاطره‌آفرین و چالش‌زا خواهد بود. به این ترتیب ماموریت ویژه الیوت کوبیدن بر طبل ایران‌هراسی و بزرگنمایی تهدید و خطر ایران در لغو تحریم تسلیحاتی است. تحت این شرایط لازم است پکن، واشنگتن را در تمدید تحریم تسلیحاتی تهران همراهی کند. 

حال و تحت این شرایط مهم‌ترین نتیجه‌ای که از رهگذر کنش‌ها، ماموریت‌ها و الگو‌های رفتاری الیوت نصیب تهران می‌شود، غیرمتوازن شدن بیشتر برجام و حتی مرگ آن خواهد بود هر چند برجام مدت‌هاست که با رفتار‌های ایذایی واشنگتن به اغما و کما رفته است. به این ترتیب مرگ برجام حتمی است چراکه تهران در قبال سیاست آزار و ایذای الیوت گزینه‌ای جز به صفر رساندن تعهدات برجامی و حتی محتملا خروج از NPT ندارد. به این ترتیب توافق هسته‌ای و برجام که در یک فضای عدم موازنه شکل گرفت، با آمدن الیوت و مشخصا در یک فضای کاملا نامتوازن، ناپایدار، و شکننده از بین خواهد رفت.

در این ارتباط تنها شانس برای حیات برجام شاید سنگینی ماموریت و همچنین رویکرد‌های فرسایشی و ساینده الیوت در دو حوزه کاری یعنی تهران و ونزوئلا باشد. شاید همزمانی دو ماموریت الیوت یعنی ماموریت برای براندازی مادورو در کاراکاس و تعقیب سیاست حداکثری در قبال تهران، او را به سرنوشت هوک و بولتون گرفتار سازد. به این ترتیب این جابه‌جایی می‌تواند تاثیرات فراوانی را بر آینده  روابط و سیاست خارجی و امنیتی تهران- واشنگتن بگذارد؛ تاثیراتی که قطعا نه تنها می‌تواند صحنه داخلی آمریکا را آن هم در ماه‌های منتهی به انتخابات ریاست‌جمهوری ۲۰۲۰ متاثر کند بلکه می‌تواند پالس‌ها و پیام‌هایی را نیز به جهان مخابره کند.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 128377
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا