بازخوانی یک انتخاب

صلاح‌الدین هرسنی * در سیاسی بودن انتخاب قالیباف آن هم در مسند صندلی مجلس همین بس که او آزمون خود را چه در انتخابات سال ۹۲ و چه در انتخابات سال ۹۶ که به نفع چهره دیگر اصولگرایان یعنی ابراهیم رییسی کنار رفت، پس داد و با وجود همه شرایط و تمهیدات لازم با گفتمان اعتدال کنار زده شد و با تکرار پیروزی گفتمان اعتدال در انتخابات دهم مجلس و انتخابات دوازدهم ریاست‌جمهوری به پایین‌ترین سطح از مطلوبیت خود در افکار عمومی نزول کرد. به واقع انتخاب او به مقام ریاست مجلس تا میزانی می‌تواند از رنج و ملال شکست‌های گذشته او در رقابت با جریان اعتدال بکاهد. به هر تقدیر و با وجود آن همه شکست‌های سیاسی و سوابق نادرخشانش در انتخابات گذشته، او فعلا به صندلی ریاست مجلس دست یافته است و فارغ‌بال‌تر از هر زمانی به نقش‌یابی آینده خود امیدوار شده است. به نظر می‌رسد چگونگی انتخاب قالیباف به کرسی ریاست مجلس، نقش برخی از عوامل غیرقابل انکار است.

اولین عامل مرتبط با کنش‌ها و الگوی رفتاری قالیباف است. محمدباقر قالیباف آن‌گونه که از روانشناسی سیاسی شخصیت او پیداست، تمایلی ندارد که به هیچ قیمتی از سپهر سیاست ایران خداحافظی کند. او حتی حاضر است برای ماندن و نقش‌یابی در چنین سپهری هر هزینه و تاوانی را تحمل کند. این ادعا با توجه به سابقه شکست‌های زنجیره‌ای او در انتخابات ریاست‌جمهوری به خوبی پیداست، چراکه اگر کنشگری غیر از قالیباف در انتخابات گذشته شکست می‌خورد، قطعا عطای ورود به انتخابات بعدی و در نتیجه ورود به عرصه سیاست ایران را برای نقش‌آفرینی و ماندن به هر قیمت در چنین فضایی را به لقایش می‌بخشید. بنابراین همین که سلسله شکست‌های زنجیره‌ای نتوانست از انگیزه قالیباف به جایگاه‌یابی و نقش‌آفرینی در سپهر سیاست ایران بکاهد، خود بزرگ‌ترین نشانه و دلیل برای تداوم سیاست‌ورزی در آن است. به واقع این انتخاب آن هم در چنین شرایطی از فضای سیاسی و اجتماعی ایران اجازه نداد که گفتمان او و همچنین تاریخ مصرفش در سپهر سیاست ایران فرا رسد.

 دومین عامل مرتبط با انتخاب سیاسی قالیباف در به دست آوردن کرسی ریاست مجلس، تدارکات و تمهیدات تئوریک و عملی بود. قالیباف و همفکرانش بعد از آنکه نتیجه را در انتخابات یازدهم ریاست‌جمهوری به اعتدال‌گرایان واگذار کردند، از هیچ کوششی دریغ و فروگذار نکردند و با تشکیل جریانی به نام نواصولگرایی آماده شدند که مناصب قدرت را از چنگ رقیب به ویژه اصلاح‌طلبان درآورند. از سوی دیگر وادادگی اصلاح‌طلبان و حتی در پاره‌ای بی‌کفایتی آنان که منجر به قهر مشارکت سیاسی در انتخابات مجلس یازدهم شد، سبب شد قالیباف و جریان متبوعش بزرگ‌ترین استفاده و فرصت را از شرایط موجود ببرند. حال در شرایط حاضر قالیباف به هر قیمتی که بوده، بر کرسی ریاست مجلس تکیه داده است و مجلس یکدست اصولگرایان، تحت تسلط و اختیارات اوست. مهم آن است که او با هم‌افزایی با قوه قضاییه هیچ چالشی را در تداوم نقش‌آفرینی‌های خود در سپهر سیاست حاضر ایران احساس نمی‌کند. محققا چنین انتخابی آن هم با چنین سمت‌وسو‌های سیاسی، بدون پیام نیست. در این ارتباط مهم‌ترین پیام انتخاب قالیباف در کرسی صدارت مجلس متوجه دولت روحانی و جریان اعتدال‌گرایی است به این معنی که دولت روحانی و جریان متبوعش در تعامل با مجلس بدون چالش نخواهند بود. از طرف دیگر چون قالیباف و مجلس تحت امرش با سیاست‌های سیاسی و اقتصادی دولت روحانی موافقتی ندارند و شرایط فعلی کشور را حاصل سیاست‌های جریان اعتدال می‌دانند، غیرمنتظره نیست که به تدریج زمینه برای استیضاح و بی‌کفایتی روحانی و وزرایش در مجلس یکدست اصولگرایان رقم بخورد. به نظر می‌رسد قالیباف سیاست‌های سیاسی و اقتصادی دولت تدبیر و امید را به همراه رنجش دو شکست گذشته، دستمایه این استیضاح و بی‌کفایتی کند.

* کارشناس علوم سیاسی و روابط بین‌الملل

 

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 110857
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا