مذاکرات وین در سرازیری شکست و سقوط

دکتر صلاح‌الدین هرسنی *

ند پرایس سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا در جدیدترین اظهارنظر اعلام کرد که اگرچه احتمال بازگشت متقابل آمریکا و ایران به برجام به مراتب بیش از گذشته نامعلوم است، اما واشنگتن تلاش می‌کند خود را برای هر دو سناریو یعنی توافق یا عدم توافق با ایران برای احیای برجام، آماده کند. همزمان با اظهارنظر ند پرایس، انریکه مورا معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز اعلام کرده است که تلاش خواهد کرد تا ایران را برای امضای متن‌ نهایی توافق وین، بدون خروج نام سپاه پاسداران از لیست گروه‌های تروریستی، متقاعد کند.

از منظر نشانه‌شناسی، اعلام مواضع جدید کاخ سفید به همراه تلاش‌های انریکه مورا برای متقاعد کردن ایران به پای میز مذاکره، به معنای ابتکارات دیپلماتیک و امید‌های تازه  برای احیا، بازسازی، ترمیم و حفظ برجام و در نهایت بهره‌گیری از مزایای اقتصادی- سیاسی پیش‌بینی شده در آن است. با این همه به نظر می‌رسد موانعی جدی و پرچالش بر سر احیای برجام وجود دارد که ابتکارات دیپلماتیک  وزارت امور خارجه آمریکا و مساعی جمیله انریکه مورا قادر به شکست طلسم و باز شدن قفل برجام نخواهد بود. این موانع جدی و پرچالش دو جنبه دارد: جنبه اول مربوط به راهبرد و رویکرد تهران است که اعتقاد دارد بازسازی و احیای برجام باید در شرایطی باشد که اولا عادلانه، پایدار و از همه مهم‌تر دارای تضمین باشد، به‌گونه‌ای که دولت بعدی نتواند رفتار ترامپ را در قبال برجام تکرار کند. در واقع تلاش برای نیل برجام به یک جایگاه ساختاری قوی و تبدیل آن به یک قانون ثابت از دغدغه‌ها و اولویت‌های تهران در برجام است. از سوی دیگر خواست و مطالبه ایران در بازسازی و ترمیم برجام مرتبط با قبول و پذیرش واشنگتن بابت خروج نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از لیست گروه‌های تروریستی است. در این ارتباط، شاید مساعی جمیله مورا بتواند تهران را  بدون خروج نام سپاه پاسداران از لیست گروه‌های تروریستی متقاعد کند، اما برای دلواپسان و اصولگرایان افراطی در تهران به معنای عبور از خطوط قرمز خواهد بود و تیم مذاکره متهم به سازش و مماشات با غرب می‌شود و مصائب و داستان شماتت‌های تیم مذاکره دولت روحانی این بار برای تیم مذاکره‌کننده دولت رییسی تکرار می‌شود. افزون بر این، در نگرش و انگاره‌های تیم مذاکره‌کننده فعلی، سپاه نقش و جایگاه کلیدی، محوری و تعیین‌کننده دارد و در حقیقت و در قالب راهبرد «سیاست میدان» در حکم بازوی لجستیک، تا میزان قابل توجهی در ترسیم خط و مشی‌های سیاست خارجی دولت سیزدهم نقش دارد. بنابراین تیم مذاکره‌کننده هیچ‌گاه نمی‌تواند در بازسازی برجام از نقش تعیین‌کننده سپاه پاسداران بی‌توجه باشد. افزون بر این تهران با توجه به عبور از مرحله سخت فشار‌های اقتصادی پس از خروج ترامپ از برجام، هرگز حاضر نخواهد شد به توافقی بپیوندد که خالی از مزایای اقتصادی باشد.

بعد دوم چالش در پیش روی احیای برجام، در ارتباط با مواضع ناهمسو و نامنعطف کنگره آمریکا بابت قبول خروج نام سپاه از لیست گروه‌های تروریستی است. در نگاه سناتور‌های تندرو و افراطی کنگره نظیر تد کروز، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خطرناک‌ترین دشمن آمریکاست و همواره برای براندازی واشنگتن و متحدانش در قالب رفتارهای ثبات‌زدا تلاش می‌کند. البته مناقشه کنگره آمریکا فقط محدود به مساله خروج نام سپاه از لیست گروه‌های تروریستی نیست. آنها برنامه‌های فرابرجامی یا همان «برجام پلاس» یعنی نفوذ بدخیم، سلسله برنامه‌های موشکی نقطه‌زن و سناریوی بی‌ثبات‌سازی در هندسه ژئوپلیتیک غرب آسیا را دستمایه ایران‌آزاری و برجام‌هراسی دانسته و آن را عملا به زیان منافع ملی آمریکا تلقی می‌کنند. به این ترتیب می‌توان گفت که موضوعات حل نشده صرفا به عدم لغو تحریم‌های سپاه مرتبط نیست و مسائل باقی‌مانده دیگری نیز وجود دارد که آمریکا با لجاجت از حل‌ و فصل آنها سر باز می‌زند. این وضعیت به معنای آن است که امیدی به احیای برجام نیست. برجام در شرایط حاضر با راهبرد‌های نامنعطف به کما رفته و هیچ تنفس و تکانه‌ای قادر به احیای آن نیست.

* کارشناس مسائل بین‌الملل

اخبار برگزیدهیادداشت
شناسه : 259676
لینک کوتاه :

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا