منشاء بی اعتمادی به استاندارد ایرانی

جهان صنعت نیوز: به تازگی معاون سازمان ملی استاندارد اعلام کرده که ایران رتبه ۲۱ را در سازمان جهانی استاندارد دارد. تاجایی که هم اکنون در زمینه استاندارد سازی سالهاست قدرت نخست منطقه هستیم.

سخنان این مقام مسوول می تواند در حمایت از کالای داخلی و تولید ملی مهم و سازنده باشد؛ اما سوال این است که چرا با وجود انواع و اقسام شاخص استاندارد، همچنان محصولات تولیدی داخلی در نگاه مصرف کننده با کیفیت نیستند؟

کارشناسان معتقدند که مقوله استانداردسازی چند بعد دارد که می تواند در دنیای رقابتی کنونی هم به عنوان عامل اعتماد دهنده به مردم برای مصرف کالای داخلی به شمار آید هم اینکه کالاهای صادراتی را با درجه جهانی وارد بازار کند.

به عبارتی، مقوله استاندارد جدا از فضای روانی که در مصرف دارد می تواند عامل آزمون و خطای یک کالا در بازار رقابتی نیز به شمار آید. این موضوع با توجه به تنوع محصولات تولیدی می تواند حایز اهمیت باشد.

امروزه انواع کالای تولیدی در زمینه های صنعتی همچون نانو و هسته ای داریم که تدوین استانداردهای مصرف برای آنها می تواند کالاها را رقابتی تر و دارای شناسنامه کند.

با این حال تناقض تولید انبوه در صنعت با تولید به صرفه، باعث شده که تولیدکنندگان چندان به مقوله کیفی سازی توجه نکنند؛ چرا که مدام از این مسئله صحبت می شود که تولید صنعتی باید به صرفه باشد و در عین حال تنوع تولید برای مصرف کنندگان حفظ شود اما کمتر به کیفی سازی توجه می شود.

 این گونه است که مصرف کننده داخلی همواره در ذهنیت تاریخی و فرهنگی خود، کالای داخلی را بی کیفیت فرض می کند. درحالی که اینگونه نیست؛ بلکه فرهنگ مصرف داخلی به عناوینی چون استاندارد و کیفی سازی دچار بی اعتمادی شده است.

در پس همین بی اعتمادی تمایل به مصرف کالای خارجی هر چند بی کیفیت بیشتر می شود. در این چرخه با وجود القاب استانداردهای بسیار در اقتصاد باز هم تولیدکننده به دنبال سودآوری بیشتر، تنوع تولید و انبوه و به صرفه و به دور از کیفیت است. غافل از اینکه گوی بازار رقابت کیفیت محصولات است نه کسب درآمد بیشتر.

استاندارد کالا لازمه رقابت پذیری

 زمانی که ما از استاندارد سازی صحبت می کنیم وارد دو مقوله کیفیت و نرخ قیمت در بازار رقابتی می شویم؛ به این معنی که تولیدکننده باید تلاش کند تا نرخ تمام شده تولید خود را متعادل نگه دارد و در مقابل کیفیت کالا را ارتقا دهد. مشکل از زمانی شروع می شود که با اعلام چندین استاندارد برای یک کالای داخلی باز هم کالاها از کیفیت واقعی برخوردار نیستند.

البته درحال‌حاضر اقلام بسیار زیادی داریم که مشمول استاندارد اجباری هستند. برخی از محصولات و تولیدات ما نه‌تنها برای صادرات بلکه برای مصارف داخلی هم مثل مقوله صنایع غذایی مشمول استاندارد اجباری هستند. درنتیجه تولیدکنندگان هرگز نمی‌توانند کالای خود را حتی در بازار داخلی بدون توجه به استانداردها عرضه کنند.

بنابراین می‌توان گفت دربسیاری از موارد به طور خودکار قانون بر رعایت استانداردهای اجباری تاکید کرده و تولیدکنندگان هم مجبور به رعایت آن هستند. درباره تولیدکنندگانی که به صادرات هم توجه دارند باید گفت در مواردی که رعایت استاندارد هم اختیاری است، سعی می‌کنند در چارچوب آن عمل کنند. البته برخی شرکت های وارداتی با انگیزه کسب درآمد کالای بی کیفیت را وارد می کنند.

از آنجایی هم انگیزه تنها بعد مالی است کمتر به مقوله کیفیت توجه می شود. با این همه همچنان استانداردسازی جهشی برای رقابت پذیری به حساب می آید. هر چند، گاه، بسیاری از تولیدکنندگان به ویژه در صنایع خانگی و کوچک از این قافله عقب می مانند و به دلیل نبود خط تولید به روز و صرفه اقتصادی بالا نمی توانند کیفیت کالای خود را بالا ببرند.

اینگونه است که گاه مهر استاندارد بر کالای داخلی خورده می شود؛ اما مصرف کننده ترجیح می دهد کالای بی نام و نشان خارجی را که نامش را نشنیده است استفاده کند.

 زهرا سعیدی، کارشناس سیاستگذاری صنعتی در گفتگو با «جهان صنعت نیوز» درباره به وجود آمدن چنین تناقضی در بخش تولید می گوید: اینکه استانداردهای بسیاری در همه رشته های صنعتی و تولیدی داریم چندان مهم نیست؛ حتی اینکه برخی کالاهای داخلی باید استاندارد اجباری بگیرند باز هم روی صحبت ما نیست؛ مسئله این است که با وجود استاندارد،، چرا هنوز مصرف کننده داخلی تمایل به کالای خارجی دارد؟ آیا تولید داخلی ما بی کیفیت است و اگر هست چرا مهر استاندارد نمی تواند آن را در بازار رقابتی ارتقای کیفیت دهد.

 وی اضافه می کند: واقعیت این است که فرهنگ مصرف مردم ما این است که هر چه به صرفه و ارزان باشند می خرند. گاه کالای با کیفیت ایرانی که اتفاقا مهر استاندارد دارد به دلیل گرانی و نرخ بالا از صف خرید مردم جا می ماند. چرا که مردم ما دوست دارند ارزان بخرند. دومین واقعیت این است که بسیاری از مردم جامعه چندان اعتمادی به استانداردسازی ندارند. به عبارتی آن را ملاک مصرف نمی دانند. بلکه اهمیت نرخ و برند در نظر مردم بیشتر است.

عبدالله مرادی، کارشناس اقتصادی نیز در گفتگو با «جهان صنعت نیوز» این موضوع را چنین توضیح می دهد: اینکه استانداردهای ما در دنیا برابری می کند یا در رتبه چندم منطقه هستیم در نظر مردم و حتی بازار رقابتی مصرف مهم نیست؛ما در جامعه تولیدکنندگانی داریم که اصل تنوع تولید را فدای تولید با کیفیت می کنند. اتفاقا نشان استاندارد را هم دارند. اما مصرف کننده داخلی ضد فرهنگ مصرف داخلی شده است؛ چرا که همین کالای بی کیفیت را بارها دیده است. با همین ذهنیت تاریخی سراغ اجناس خارجی می شود.

این کارشناس اصافه می کند: حالا در این میان بگویند ما چندین استاندارد برتر جهانی داریم یا در منطقه در رتبه خاصی قرارگرفته ایم. بازار رقابتی کنونی نمی تواند این سخنان را به عنوان ملاک سنجش بین بد و خوب لحاظ کند. از این رو تناقض آشکاری پیش می آید که یک طرف آن مصرف کننده است، طرف دیگر تولیدکننده و از طرفی نشان استاندارد!

وی تصریح می کند: به عنوان نمونه سازمان ملی استاندارد از سال ۱۳۷۸ بعد از نصب آسانسور، گواهی استاندارد آسانسور را صادر می‌کند. درحالی که گفته می شود که تمامی آسانسورها از فیلتر استاندارد رد می شوند باز هم به یک باره اعلام می شود که آسانسور سازمان استاندارد، قطعات استاندارد ندارد!

این رویه باعث کژتابی در فضای اقتصادی و اجتماعی می شود و این فرهنگ کوچه بازاری را پیش می آورد که به هیچ کدام از آسانسورهای ایران اعتماد نکنید. درحالی که گفته می شود بیشتر قطعات آسانسور تولید داخل است و قطعاتی که وارداتی‌اند نیز باید استاندارد لازم را داشته باشند.

بنابراین این نگاه پیش می آید که استانداردها تضمین کیفیت محصول نیستند؛ از لحظه ای که این نگاه پیش آید بازار رقابت داخلی به نفع تولیدکننده نخواهد بود.

با توجه به گفته های چند نکته به ذهن متبادر می شود: نخست اینکه دامنه استانداردها برای حفظ بازار رقابت لازم است. آن هم در زمانی که کیفیت و تنوع تولید شاخصه حفظ این بازار است.

اگر هزینه تولید برای صنعتگر بالا رود به ناگاه به صرفه بودن و ارزانی نرخ تولید در مسیر صنعت ترجیح داده می شود و اینگونه خواهد شد که همچنان کالای ایرانی را در چرخه مصرف کمتر به حساب می آورند و با وجود تبلیغات بسیار باز هم علاقه مردم به استفاده از کالای خارجی است.

دوم اینکه باید چرخه استاندارد سازی در مسیر تولید لحاظ شود نه اینکه به یکباره برای برخی محصولات استاندارد کیفیت دهند که واقعا این شرایط را ندارند.

سوم اینکه برای اصلاح این ذهنیت تاریخی که معتقد است «کالای ایرانی چه بی استاندارد چه با استاندارد بی کیفیت است» باید گفتمان مردمی راه اندازی شود تا چرخه رقابت را مردم و جامعه تنظیم کنند.

نشان استاندارد هم بهتر است برای رقابت در بین کشورهای دیگر باقی بماند. به عبارتی نشان های داخلی را مردم، نشان های کارخانه ای را تولیدکنندگان و نشان های بین المللی را مسوولان تعیین کنند.

اینگونه است که تناقض بین استانداردها و کیفیت محصولات به مرور حل می شود.

اخبار برگزیدهاقتصاد کلانپیشنهاد ویژهصنعت و معدن
شناسه : 54678
لینک کوتاه :
دکمه بازگشت به بالا